ببخشم کسانی را که هر چه خواستند با من با دلم با احساسم کردند
ومرا در دوردست خودم تنها گذاردند
و من امروز به پایان خودم نزدیکم...
پروردگارا به من بیاموز در این فر صت حیاتم آهی نکشم برای کسانی که دلم را شکستند
نمی دانم شکستن غرورم سخت تر است یا شنیدن صدای شکستن قلبم
فقط با عشق میتوانم یک قلبی واقعی باشم
من تموم قصه هام قصه توست
اگه غمگینه ، اون از غصه توست
یه دفعه مثل یه آهو ، توی صحرا ها رمیدی
بس که چشم تو قشنگ بود ، گله گرگ وندیدی
دل نبود توی دلم ، تو رو گرگا نبینن
اونا با دندون تیز ، به کمینت ، نشینن
الهی من فدای تو ، چیکار کنم برای تو؟
اگه تو این بیا بونا ، خاری بره ، به پای تو
تنهایی را دوست دارم زیرا بی وفا نیست ...
تنهایی را دوست دارم زیرا عشق دروغی در آن نیست ...
تنهایی را دوست دام زیرا تجربه کردم ...
تنهایی را دوست دارم زیرا خداوند هم تنهاست ...
تنهایی را دوست دارم زیرا....
در کلبه تنهایی هایم در انتظار خواهم گریست و انتظار کشیدنم را پنهان خواهم کرد
هزار خیابان فاصله دارم با خود
چرا زنده باشم
وقتی در تاریکی قدم می زنم
وقتی که او مرا
و گلدان ها کنار پنجره را
از یاد برده است .
زخم ها یم را نمی بندد
چشم هایش را می بندد
مرا صد بار هم از خود برانی دوستت دارم
به زندان خیانت هم کشانی دوستت دارم
چه حاصل از جفا کردن چه سود از عشق ورزیدن
مرا لایق بدانی یا ندانی دوستت دارم
باز هم احساس کرده ای که شاید من هستم
و چه خودخواهانه
تنهایی عاشقی میکنی
و من چه مظلومانه عشق را سکوت میکنم
به سادگی یک رهگذر
عشق می ورزی
سخن شیرین میگویی
ولی فردا راهت را گم میکنی
و هر روز پنجره را باز میکنم
به آسمان مینگرم
گاهی خورشید را میبینم
و شاید تورا
حتی نمیدانم خانه ات کجاست
به روی همه در باز میکنی
و با نگاهی و لبخندی دررا میبندی
تو آمدی عاشق باشی ولی رفتن را خود بمن آموختی
تو آمدی به دیدارم که تا هروقت دلت خواست مرا ببیند
ولی دلت دروغ میگفت
چشمهایم صبور شده اند
وقتی که باور کردند چشمهایت باور کردنی نیست
در فصل بهار سال نو در خانه تکانیه دلت
عشق کهنه شعرهایم را دور بریز
دیوار فاصله ها بسیار بلند است
و من هرروز صدایت میکنم
در شلوغی ایستگاه دلت
صدایم را نمیشنوی
دلم اول آشنایی غربت را فهمید
و به رویاها رفت و این حادثه نهان شد
بیصدا شد
و غریبانه فراموش شد
یعنی میشه که ما دو تا یه روزی به هم برسیم؟
مهم فقط رسیدنه ، حتی اگه کم برسیم
یعنی میشه خوشی بیاد دور ما توری بکشه؟
به آرزوهاش برسه هر کی که دوری بکشه؟
یعنی میشه شب بشینم دست روی موهات بکشم؟
کاشکی بدونم چقـَدَرباید مکافات بکشم
یعنی میشه که شونه هات فقط پناه من باشه؟
چرا تا حالا نشده ، شاید گناه من باشه
یعنی میشه که دستامون با هم مثه یه رشته شه؟
هر کی برای اون یکی درست مثه فرشته شه
یعنی میشه با هم واسه خوشبختی زحمت بکشیم؟
یه خواب راحت بکنیم ، یه آه راحت بکشیم
یعنی میشه بازم بگی دیوونتم من ، دیوونت؟
دوباره عاشقم بشه اون دل مثل رودخونت
یعنی میشه با هم باشیم من و خدامون و خودت؟
درست مثه تولدم ، درست مثه تولدت
یعنی میشه که جای من فقط روی چشات باشه؟
تکیه کلام تو بازم ، من میمیرم برات باشه؟
یعنی میشه فقط یه بار خدا به ما نگا کنه؟
میگی نمیشه ولی من ، همش میگم خدا کنه
یعنی میشه تو دفترش یه لحظه اسم ما باشه؟
یه چیزی بشکنه فقط ، اونم طلسم ما باشه
عشق، تصمیم قشنگی ست، بیا عاشق شو نه اگر قلب تو سنگی ست، بیا عاشق شو *********** آسمان زیر پروبال نگاهت آبی ست شوق پرواز تو رنگی ست، بیا عاشق شو *********** ناگهان حادثه ی عشق، خطر کن، بشتاب خوب من، این چه درنگی ست، بیا عاشق شو *********** با دل موش، محال است که عاشق گردی عشق، تصمیم پلنگی ست، بیا عاشق شو *********** تیز هوشان جهان، برسر کار عشقند عشق، رندی است، زرنگی ست،بیا عاشق شو *********** کاش در محضر دل بودی و میدیدی تو بر سر عشق، چه جنگی ست! بیا عاشق شو « مصلحت نیست که از پرده برون افتد راز» صورت آینه زنگی ست، بیا عاشق شو *********** می رسی با قدم عشق به منزل، آری... عشق، رهوار خدنگی ست، بیا عاشق شو *********** باز گفتی تو که فردا!!! به خدا فردا نیست زندگی، فرصت تنگی ست، بیا عاشق شو *********** کار خیر است، تأمل به خدا جایز نیست! عشق، تصمیم قشنگی ست، بیا عاشق شو ![]() |